حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه فرق ميکنه
گفت : يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم ميميرم
گفتم: يعني چي؟
گفت: يعني دارم ميميرم ديگه
گفتم: دکتر ديگه اي، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.
گفتم: خدا کريمه، انشالله که بهت سلامتي ميده
با تعجب نگاه کرد و گفت: يعني اگه من بميرم، خدا کريم نيست؟
فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه گول ماليد سرش
گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟
گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم
از خونه بيرون نميومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم،
...
... Read More